حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

بامدادان که ز خلـوتـگه کاخ ابداع

يكشنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۳:۵۵ ب.ظ


بامدادان که ز خلـوتـگه کاخ ابداع

شمع خاور فکندبرهمه اطراف شعاع

ابداع : کاینات وهستی ، شمعِ خاور: خورشید


صبحگاهان که از خلوت سرایِ قصرِ هستی 

آفتابِ عالمتاب برهمه سو پرتو می افکند

 وروزی نو آغازمی شود.معنایِ این بیت

 بابیتِ بعدی کامل می گردد. 

برکشدآینه ازجیب افق چرخ ودر آن

بـنمایدرخ گـیتی به هزاران انـواع

جیب افق : گریبانِ کائنات

تصویری که ازبیتِ بالاواین بیت حاصل می گردداین است که سحرگاهان هنگامِ طلوعِ خورشید، آینه‌ای از گریبانِ فلک بر می‌کشد(بالامی آید) و دردرونِ این آینه، چهره‌یِ جهان به هزاران گونه و رنگ متجلّی می‌شود . 

باتوجّه به اینکه غزل در بیانِ صفات و خصایصِ شاه شجاع وستایشِ اوسروده شده است مقصودِ شاعر ازترسیمِ این تصویر،آماده سازیِ ذهنِ مخاطب برایِ درکِ روشن ازروزگارِحاکمیّتِ شاه شجاع ودرنهایت آگاهی بخشی درموردِ صفات و خصایصِ اوست. درپس زمینه یِ تصویرِ"سربرآوردنِ خورشید وتجلّیِ زیباییهایِ جهان"، تصویرِعروجِ شاه شجاع برتختِ سلطنت وبهبودیِ اوضاعِ مملکت ورنگین شدنِ صفحه یِ روزگار به چشم می خورد.

 شدعرصه یِ زمین چوبساطِ ارم جوان

ازپرتوِ سعادتِ شاهِ جهان ستان


در زوایایِ طربخانه‌ی جمشـید فلک

ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع

ازآنجاکه "جمشید" پادشاهی عیاّش ،خوشگذران و اهلِ طرب وشادخواری بود،"طربخانه ی جمشید" درگذرِ زمان به "نماد" مبدّل شده وکنایه ازمکانیست که درآنجا همیشه شورِشادی درفوران بوده، ورقص وآواز وپایکوبی،توقّف ندارد. 

حافظ این واژه رارندانه انتخاب کرده،چراکه هرمخاطبی تنهاباشنیدنِ "طربخانه یِ جمشیدِفلک"و"کوک کردنِ ارغنون توسطِ ستاره یِ رقّاصه ای چون ناهید" کافیست تاحس وحالِ جشن وسرور پیداکرده ودریابدکه درکارگاهِ هستی چه خبراست.

 در "فرهنگِ اصطلاحاتِ نجومی" منجّمان ستاره یِ زهره را چنگ‌نواز و رقّاصه‌یِ فلک خوانند.

سپهرِبیکران؛ قلمرو ومحدوده یِ عیشِ همان خورشیدیست که درمطلعِ غزل ازاو("شاه شجاع" ودراین بیت "جمشیدِ فلک")یادشده است . عشرتکده ایِ  که درگوشه گوشه هایِ آن شورِشادی وشعف مهّیاست و  ستاره یِ زهره، سازِایرانیِ ارغنون رابرایِ رقصیدن کوک می کند.دردورانِ حاکمیّتِ شاه شجاع چنین اوضاعی حاکم بوده است.

سماع : آواز ، ترانه و نوعِ خاصی از رقص که توسطِ دراویش در خانقاه انجام می‌گیرد.  

شاهافلک ازبهر تودررقص وسماع است

دست طرب ازدامن این زمزمه مگسل


چنگ در غلغله آید که کجا شدمنکر

جام در قهقهه آیدکه کجا شد مَنّاع

مـُنـکـِر : انـکار کننده (کسی که" عشق و رندی" راانکارکند .

مـَنـّاع : منع کننده(کسی که مردم را ازپرداختن به "عشق ورندی"منع کند

"منکر" و "منّاع" هر دو استعاره از "امیر مبارز الدین محمد" است .

هنگام بامداد (آغاز حکومت شاه شجاع)] چنگ (ساز)خروش شادی وبانگ بر می‌آورد که کجاست انکار کننده‌ی عشق و سرمستی ؟.

ساغر نیزهمانندچنگ، به خنده لب برمی‌گشاید که باز دارنده‌ ومنع کننده یِ باده گساری چه بر سرش آمد ؟! به طعنه وطنز به "امیر مبارز الدین محمد"که برخلافِ شاه شجاع فردی تندرو و سختگیر بودمی گویدچرا منکر ومنّاع ساکت مانده ونمی توانددیگرماراازعیش ونوش بازدارد.

می نوش وجهان بخش که از زلف کمندت

شدگردنِ بدخواه گرفتارِ سلاسل


وضع دوران بـنـگـر ، سـاغر عشرت برگیر

که به هر حـالـتـی این ست بهین اوضاع

حال وروزِروزگار رارندانه دریاب وبـبـیـن که چگونه اوضاعِ زمانه بهبودپیدا کرده، دورانِ تندروهاسپری شده است.ساغرِ عیش وعشرت برگیر وبه عیش ونوش بپرداز که به هر حال بهترین وضع و موقعیّت برایِ طرب وخوشگذرانی و باده گساری همین روزهاست .   

عشرت کنیم وگرنه به حسرت کشندمان

روزی که رختِ جان به جهانی دگرکشیم


 طـُرّه‌ی شـاهددنیی همه بندست وفریب

عـارفـان بر سـر ایـن رشته نجویند نزاع

طُرّه : مویِ جلو سر که به قصدِ دلربایی بررویِ پیشانی ‌ریزند   

شاهد : دلبرِ زیباروی   

زیبایی هایِ دلفریبِ این دنیا که بسانِ دلبری فریبا، طرّه برپیشانی ریخته و دلربایی می‌کند، چیزی جز دام نیست ..آگاه باش تادراین دام نیافتی. این زیبایی کاذب است واسبابِ فریبندگیست ، اهلِ دانش و معرفت بر سر این دلربایی هایِ کاذب خودرابه زحمت نمی اندازندوبا کسی ستیزه و دعوا نمی‌کنند . دنیا همانندِخواجه و معشوقیست که عاشقان وفریفتگانِ خودرابه اسارت می کشدونابودمی کند:

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش


 عمر خسروطلب اَرنفـع جهان می‌خواهی

که وجودی ست عطـابخش ، کـریم نفـّاع

اگر سـود و فایده ی فراوان می‌خواهی ، طولِ عمرِ خسرو( شاه شجاع) را از خدا بخواه ! وپایداریِ اوراازخدابخواه که (شاه شجاع ) جوانمردی کریم و بسیار منفعت رساننده هست .

نـفـّاع : بسیار نفع دهنده وسود

خورشیدملک پرور وسلطانِ دادگر

دارای دادگستر وکسرای کی نشان


مَـظهر لطفِ ازل روشنـی چـشم اَمل

جامع علم وعمل جان جهان شاه شجاع  

او مظهرِ لطفِ باریتعالاست ، رونق بخش و برآورنده‌یِ خواسته ها و آرزوهاست ، هم در بر دارنده‌یِ علم و عمل است و هم روح و روان جهان است . او عنایتی است که خداوند به مردمِ جهان کرده و او را خلیفه (جانشین) خود در جهان قرار داده است .

دراین غزل حافظ با"غلو ومبالغه یِ بسیار"شاه شجاع راکه با وی انس والفتی داشته، به رسمِ معمولِ آن روزگار موردِمدح و ستایش قرارداده است.صرفِ نظرازاینکه اوپادشاهی عادل واهلِ شعروادب بوده ، نکته یِ قابلِ تأمّل دراین غزل این است که شاعر باهنرمندیِ حافظانه ای سعی کرده فضایلِ اخلاقی وسجایایِ نیکِ انسانی رابه اومنتسب نموده وتلقین نمایدتاچنانچه شخصِ ممدوح(شاه شجاع) درمواردی نیزفاقدِ این خصایص بوده باشد،ازخوابِ غفلت بیدارشده،به خودآید ودرشرایطی قرارگیردکه دست به انتخاب بزند.حافظ رندانه اورادرانتخاب "بدی یاخوبی" کمک می نماید تا درکسبِ این فضایل اخلاقی بکوشد ومصداقِ واقعیِ مظهرِ لطفِ الهی باشد. 

هچنانکه مربّیان نیز  درتربیتِ کودکان چنین رفتارکنند وکودک رادرانتخابِ خویش یاری دهند.پادشاهان وکودکان ازلحاظ طَبع وخُلق وخو یکسان هستند وتنهاازطریقِ تشویق وتمجیدقابلِ تربیت هستند.حافظ همیشه پادشاهان رابه عدل وداددعوت کرده وظالم راموردِنکوهش قرارداده است:

دورِفلکی یکسره برمنهجِ عدل است

خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۳۰
رضا ساقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی