جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۹، ۰۱:۴۶ ب.ظ
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
جمال: حُسن وجلوه ی زیبایی رخسار
درمصرع دوّم "این" که اشاره به "میل جهان" وآن اشاره به "جان"است
معنی بیت: جان من بی حضور معشوق وبدون تجلّیِ زیبائیهای او، میلی به ادامه ی زندگانی ندارد. حقیقت این است که هرکسی ذوق به جهان وزندگانی نداشته باشد مسلّماً روح وجانی نیزدرجسم ندارد ومرده ی متحرّکی بیش نیست من بی فروغ رخسارمعشوق وبی جمال عالم آرای او درچنین وضعیّت نامساعدی قراردارم.
بی جمال عالم آرای توروزم چون شب است
باکمال عشق تو درعین نقصانم چو شمع
با هیچ کس نشانی زان دلسِتان ندیدم
یامن خبرندارم یااونشان ندارد
معنی بیت: با هیچ کس نشانی ازآن معشوق ِ به سفررفته ندیدم یا من ازاین موضوع اطلّاعی ندارم یا اوبه نقطع ای نامعلوم سفر کرده وپنهان شده است. بگونه ای که هیچکس هیچ اطلّاعی ندارد.
دلبربرفت ودلشدگان راخبرنکرد
یادحریف شهر ورفیق سفرنکرد
هر شبنمی دراین ره صد بَحرآتشین است
دردا که این معمّا شرح و بیان ندارد
معنی بیت : درطریق عشق عجایب فراوانی وجود دارد هرشبنمی می تواند به اندازه ی صد دریای آتشین قدرت داشته باشد دریغ ودرد که عشق معمّائیست که باهیچ شرح وتوضیحی قابل بیان نیست.
قلم راآن زبان نبودکه سِرّ عشق گویدباز
وَرای حدّ ِتقریراست شرح آرزومندی
سرمنزلِ فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساروان فروکش کاین رهِ کران ندارد
فراغت:آسایش
ساروان: شتربان،کاروان سالار
فروکش: کاروان راازرفتن بازدارودرهمین جامنزل کن
کران: ساحل،کنار دراینجا انتها وپایان
معنی بیت: ای کاروان سالار، درهمینجا منزل کن حیف است سرمنزل آسایش وفراغت را ازدست دهیم، پیشترمرو این راهی(طریق عشق) که درپیش رویمان هست انتها وپایانی ندارد.
نخفته ایم ونشدعشق راکرانه پدید
تبارک اللّه ازاین ره که نیست پایانش
چنگِ خمیده قامت میخواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
چنگ: ازسازهای باستانی ایرانیست که دراشکال مختلف ساخته می شد دراینجا منظورشاعرچنگ منحنی هست که قامتی خمیده دارد.شاعرخوش ذوق ما انحنای حالت چنگ را باقامت پیر درآمیخته است.
معنی بیت: چنگ خمیده قامت بانوای دلکش خود تورابه عشرت وشادمانی دعوت می کند. بشنو ودعوتش رابپذیرکه توصیه وپندپیران به نفع وسودتومی باشد.
چنگ درپرده همین می دهدت پند ولی
وعظت آنگاه کندسودکه قابل باشی
ای دل طریق رندی از مُحتسب بیاموز
مست است ودرحق اوکس این گمان ندارد
محتسب: مأمور امربه معروف ونهی ازمنکر، ضمن آنکه امیرمبارزالدین نیزبه رغم آنکه خود اهل فسق وفجوربوده وبعدازبه حکومت رسیدن، در اجرای احکام شریعت پیشقدم شده بود به محتسب شهرت پیداکرد. اغلب مضامینی که حافظ بامحتسب خلق کرده گوشه ی چشمی نیزبه کردارمتظاهرانه ی امیرمبارز داشته واورا مد نظرقرارداده است.
معنی بیت: ای دل طریق زیرکی ورندی رااز محتسب یادبگیر که چگونه میگساری می کند امّا باظاهرسازی و ریاکاری، مستی خودرا پنهان می کند وهیچ کس به اوظن وگمان بد نمی برد.
محتسب شیخ شد وفسق خود ازیادببرد
قصّه ی ماست که برهرسربازاربماند
احوالِ گنج قارون کایّام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
لازم به توضیح است که این بیت در نسخه های مختلف،متفاوت ثبت شده است. مانند "با غنچه بازگوئید تا زر نهان ندارد" ویا: در گوش گل فرو خوان تا زرنهان ندارد.
گویند قارون جاهطلب، بخیل، حسود و بسیار ثروتمند بود، هرچند او را اندرز میدادند که به مال دنیا مغرور نشود، و آن را در راه خیر مردم صرف کند، نمیپذیرفت. وی در پرداخت زکات بخل ورزید و عاقبت حیلهای اندیشید تا موسی را با سلاح تهمت مغلوب کند لیکن موفق نشد و موسی دربارۀ او نفرین کرد و خدا زلزلهای سخت پدید آورد و زمین «قارون، خانه و گنجش» را به کام خود کشید. اشاره به این داستان است.
معنی بیت: شرح حال وداستان قارون وثروتش را که چگونه برباد رفت درگوش دل بخوان تاعبرت گیردودرپی زراندوزی نباشد.
چوگل گرخُرده ای داری خداراصرف عشرت کن
که قارون راغلط ها داد سودای زراندوزی
گر خود رقیب شمع است اسرارازاو بپوشان
کان شوخ سربُریده بند زبان ندارد
رقیب: نگاهبان،مراقب، دراینجا منظورحضور داشتن شمع درخلوتگاه است.
شوخ : گستاخ
"شوخ سربُریده" اشاره ی ملیح به قیچی کردن فتیله ی شمع دارد.
"بند زبان ندارد" نمی تواند رازنگهدارباشد.
معنی بیت: اسرارخودرا ازاطرافیانت هرکه بوده باشد بپوشان حتّا اگرشمع درخلوتگاهِ تو حضور دارد ازاونیزاسرارخودراپنهان دار که گستاخ است ونمی تواند رازنگهدار بوده باشد وممکن است رازتوراافشاکند.
افشای رازخلوتیان خواست کردشمع
شکرخدا که سِرّدلش درزبان گرفت
کس درجهان ندارد یک بنده همچوحافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
معنی بیت:
هیچ کس در این جهان بنده ی مطیعی مثل حافظ ندارد، چرا که هیچ کس همانند تو پادشاهی مطاع در دنیا ندارد.
به عاشقان نظری کن به شکراین نعمت
که من غلام مطیع اَم توپادشاه مطاع
- ۹۹/۰۹/۲۸
- ۳۵۰ نمایش