رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
چهارشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۲۹ ب.ظ
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
چشم داشتم: توقّع و انتظار داشتم
معنی بیت : روی خود رابه خاک راهِ معشوق گذاشتم به این امیدکه شایدپای مبارکش رابر رخسارمن بگذارد ازاوانتظارعنایت فراوان داشتم امّااو راه خودراعوض کرد تاازمسیری دیگربگذرد.
برخاک راه یارنهادیم روی خویش
برروی ما رواست اگرآشنارود
سیلِ سرشکِ ما ز دلش کین به درنبرد
در سنگ خاره قطره ی باران اثر نکرد
سنگ خاره: نوعی ازسنگ سخت
معنی بیت:افسوس که سیلاب اشک مانتوانست دردل ِسفت وسخت محبوب اثرکند وآثار بدبینی وقهروکینه را بزداید انتظارمن بیهوده بود...آری قطره های باران چگونه می تواند درسنگ خارا که سفت وسخت است اثرکند دل معشوق درسختی کمتر ازسنگ خارانیست.
نگرفت درتوگریه ی حافظ به هیچ روی
حیران آن دلم که کم ازسنگ خاره نیست
یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار
کز تیر آه گوشه نشینان حذر نکرد
ازجنس واژه ها ولحن سخن چنین پیداست که حافظ درحال گله وشکایت ازبی توجّهی نیمه ی جان خویش یعنی شاه شجاع، آن جوان دلاور وخوش سیمایِ خوش قد وقامت است. هم اوکه زمانی انیس ومونس حافظ بوده وحال تحت تاثیر کینه توزان وحسودان نسبت به حافظ بی توجّه شده است.
معنی بیت:خدایا آن جوان رشید وشجاع را درپناهِ خویش محفوظ فرما آن جوانی که ازآه دل عاشقان خویش بیم وهراسی به دل راه نمی دهد.
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرابه گوشه ی چشمی به مانمی نگری
ماهیّ و مرغ دوش ز افغان من نخُفت
وان شوخ دیده بین که سر از خواب برنکرد
شوخ:خوشگل، زیبا، گستاخ، بی ملاحظه
معنی بیت: درحالی که مرغ وماهی نیز ازفریاد وافغان من نتوانستند بخوابند آن محبوب زیباچشم بی ملاحظه راببین که اصلاً از خواب بیدارنشد.
شب شراب خرابم کند به بیداری
وگربه روزشکایت کنم به خواب رود
میخواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
میرَمَش: برایش بمیرم
معنی بیت: من قصدداشتم که همانند شمع پیش پای معشوق جان خودراتقدیم کنم افسوس که اومثل نسیمی به سمت ما نوزید تا جان ناقابل رابه پای مبارکش نثارکنم.
توهمچوصبحی ومن شمع خلوت سحرم
تبسّمی کن وجان بین که چون همی سپرم
جانا کدام سنگدلِ بیکفایت است
کوپیش زخم تیغ تو جان را سپر نکرد
بی کفایت: بی لیاقت
معنی بیت: ای معشوق، آخرکدام بی شفقتِ درشت خوی بی لیاقت است که درمقابل شمشیر توجان خویش را مشتاقانه سپرنمی کند؟
زیرشمشیرغمت رقص کنان باید رفت
هرکه شدکُشته ی تونیک سرانجام افتاد
کِلک زبان بُریده ی حافظ در انجمن
با کس نگفت راز تو تا ترک سر نکرد
کِلک: قلم
زبان بُریده: اشاره به عمل قَط زنی درتراش قلم است. بدینصورت که پس ازپایان تراش، نوک قلم(زبان قلم) رابه میزان مشخصّی قطع می کنند.حافظ خوش ذوق،این عمل قط زنی رادستمایه ی خویش قرارداده ومضمونی حافظانه خلق کرده است.
معنی بیت: ای محبوب، قلم حافظ تراش خورده ونوک زبانش قطع گردیده است اطمینان داشته باش که تازمانی که سرازتنش جدا نشود درهیچ محفلی رازتو راهرگزفاش نخواهد کرد.
امّا درنگاهی دیگرحافظ دراینجا رندی لطیفی آفریده است وآن اینکه: درمصراع دوّم می فرماید "تا ترک سر نکرد رازتورابه کسی فاش نکرد" عمل قَط زنی درحقیقت همان ترکِ سرقلم می باشد بنابراین قلم ِحافظ ترکِ سرکرده (تراش خورده) وآماده ی افشای راز معشوق است. رازمعشوق همان بی توجّهی وبی تفاوتی ِ اونسبت به حافظ است می بینیم که دراین غزل نیزازابتدا تاانتها سخن ازبی توجّهی وبی ملاحظه گی معشوق هست پس قلم حافظ ترک سرکرده و رازمعشوق رابرمَلا کرده ویک پارادکس حافظانه خلق شده است.
تنهانه رازدل من پرده برافتاد
تابود فلک شیوه ی او پرده دری بود.
- ۹۹/۰۹/۲۶
- ۱۶۶ نمایش