حافظانه

شرح غزلیات حافظ

حافظانه

شرح غزلیات حافظ

برداشتهای شخصی من از غــزلهای پیامبر عشق و ادب حضــرت حافـظ

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین نظرات

آن غالیه خط گرسوی مانامه نوشتی

سه شنبه, ۲ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۳۸ ب.ظ


 آن غالیه خط گرسوی مانامه نوشتی
گردون ورقِ هستی ما درننوشتی
غالیه: بوی خوش مرکّبی که به مُشک و عَنبر و باله آغشته شده باشد مرکّبی معطّر به رنگ سیاه 
"خط" ایهام دارد: ۱- دست خط ۲- موهای لطیفی که گِرداگِردِ صورت وپشت لبها درهنگام بلوغ می روید وسببِ جذابیّت وزیبایی می گردد(البته درچشم عاشق که همه چیزمعشوق خودرا زیبامی بیند) 
نامه نوشتی: نامه می ‌نوشت
گردون: روزگار، چرخ فلک
ورقِ هستی: وجود به ورقه ای تشبیه شده است.
دَرننوشتی: درهم نمی پیچید
معنی بیت: اگرآن محبوبِ غالیه خط بانظرداشتِ هردومعنی خط (خوش خط  وخوش عطروبو) خطاب به مانامه ای می نوشت واحوالات عاشق خودراجویامی شد اوضاع ما اینچنین نمی شد و روزگارنمی توانست ورقه ی وجودما رادرهم بپیچد وگِره درکارما اندازد.
صدنامه فرستادم وآن شاه سواران
پیکی ندوانید وسلامی نفرستاد


هرچند که هجران ثمروصل برآرد
دهقانِ جهان کاش که این تخم نَکِشتی
هجران: دوری وفراق 
ثمر وصل: میوه ی وصال. 
دهقان جهان: باغبان عالم کنایه از خالق هستی
نکِشتی : نمی‌کاشت 
معنی بیت: بااینکه اگرهجران نباشد لذّت حضور ووصال نیزلطف خودراازدست داده وکمرنگ می شود بااینکه میوه ی وصال ازنهال هجران حاصل می شود امّا رنج واندوه فراق آنقدر تحمّل سوز وزجرآور است که ای کاش اصلاً باغبان عالم تخم هجران را نمی کاشت.
اگربه دست من افتدفراق رابکُشم
که روزهجرسیه بادوخان ومان فراق


آمرزش نقد است کسی را که در این جا
یاریست چو حوری و سرایی چو بهشتی
معنی بیت: هرکسی که دراین دنیا معشوقی زیبا همانند حوری داشته باشد و به لطفِ داشتن همین معشوق زیباروی، صاحبِ خانه ای چون بهشت بوده باشد همانارستگاری اوچنان است که گویی پیشاپیش آمرزیده شده وپیش ازآنکه به آن دنیارحلت کرده باشد موردلطف ورحمت خداوندقرار گرفته ودربهشت برین ساکن شده است.
حافظ دراین بیت به ما گوشزد می کند که کسی که باعشق آشناشده باشد ودرطریق عشقورزی گام بردارد به سعادتی دست می یابد که بهشت را درهمین دنیابصورت نقد برای خودمهیّامی بیند. چنین کسی درسایه ی عشق،ازچمن حکایت اردیبهشت می شنود ودرخیمه ی سایه ی ابر، لاف سلطنت ولاف پادشاهی می زند، نقدراازدست نمی دهد ونیازی به خرید نسیه ایِ بهشت پیدا نمی کند.
چمن حکایت اردیبهشت می گوید
نه عاقل است که نسیه خرید ونقد بِهِشت


درمَصطبه ی عشق تنعّم نتوان کرد
چون بالش زَر نیست بسازیم به خشتی

مصطبه: سکو ، تخت، مصطبه هم به معنای نقطه ی "شاه نشین" مجلس گفته می شود هم به سکویی که بر در ورودی دکانها ومیکده ها برای نشستن گدایان ساخته می شد. بنابراین معنای مصطبه باتوجّه به مضمونی که درآن بکارگرفته می شود متغیّر می گردد.

دراینجا باتوجّه به مصرع دوّم، به معنی سکّوی جایگاه گدایانست که دربیرون از خانه ی وصال قرار دارد. مصطبه دراینجا کمال مطلوب ودلخواه حافظ نیست لیکن چون چاره ای ندارد باآن کنارآمده و می سازد. به همین سبب می فرماید تنعّم نتوان کرد.
تنعّم: کامرانی ِ ایده آل،ناز و نعمت به کمال ودرحد اعلا
معنی بیت: درسکّوی بیرون ازحرم وصال،کامرانی بصورت ایده آل وکمال مطلوب نتوان کرد امّا چاره ای نیست چون به داخل حرم راه نمی دهند ناگزیریم به همین مصطبه وبیرون ازخانه قناعت کنیم.چه می شودکرد وقتی به بالش نرم و زربافت دسترسی میسّرنیست باخشت می سازیم همین که درحوالی حضور معشوق نفس می کشیم خرسند وخوشبخت هستیم.
ذرّه ی خاکم ودرکوی تواَم جای خوشست
ترسم ای دوست که بادی ببردناگاهم


مفروش به باغ اِرم و نخوت شدّاد
یک شیشه می و نوش لبیّ و لبِ کشتی
مفروش: معاوضه نکن،ازدست مده
اِرم: باغی دربهشت،در روایات چنین آمده که، شهر یا باغی که شدّاد بنا کرد و به‌منزله ی بهشت زمینی بوده است.
شدّاد: ابن عاد. کسی که  قصری بساخت بزرگ، یک خشت از زر و یک خشت از سیم و باغی درست کرد در آنجا درختان و میوه ها از گوهرها کرد و بجای خاک عنبر و مشک و زعفران بیخت و در عوض آب و ریگ در جویهای عسل و شیر و لؤلؤ و مرجان بکار داشت و این برای آن کرد که داود او را بخدای یگانه خواند و بدو وعده ی بهشت کرد و او خواست که خود در این جهان بهشتی برآرد چون بهشت خدا. "شدّاد" دراینجا کنایه اززاهد متکبّراست که وعده ی بهشت می دهد.
نخوت: غرور و تکّبر، ناز 
معنی بیت: درهمین دنیا که به آسانی می توانی بایک شیشه شراب ولبِ کشتزاری ویک یارنوشین لبی بهشت راخَلق کنی سعی کن آن راخودت فراهم ساز بی آنکه منّتِ شدّاد ونازواِفاده ی زاهد راتحمّل کنی. به وعده ی زاهدِ متکبّر دل خوش مکن زیربارمنّت اومرو  شیشه ی شراب ویارنوشین لبِ نقد رابه امید بهشتِ نسیه ای زاهد  ازدست مده.
معنیّ آب زندگی وروضه ی ارم
جزطَرف باغ ومی خوشگوار چیست


تا کی غم دنیای دَنی ای دل دانا
حیف است زخوبی که شودعاشق زشتی
دَنی: پست، فرومایه
معنی بیت: ای دل دانا وفهیم، تاکی می خواهی غصّه ی دنیای پَست وناپایداررابخوری حیف است که خوبی مثل توشیفته ی مظاهر دنیوی(ثروت وجاه ومقام وقدرت) باشد.
نقدِعمرت ببردغصّه ی دنیابه گزاف
گرشب وروزدراین قصّه ی مشکل باشی


آلودگی ِخرقه خرابیّ جهان است
کوراهروی اهل دلی پاک سرشتی
خرقه: لباس مخصوص پرهیزگاریِ متشرّعین، صوفیان ودرویشان 
معنی بیت: خرقه نمادِ پرهیزگاری وپاکیست  اگرآلوده به ریا ودروغ وفریب باشد تنها صاحبش رابه تباهی نمی کشد بلکه می تواند جهانی رافاسد وتباه  سازد چراکه خرقه درنظرگاه مردم الگو ونمادِ پاکدامنیست. اگرخرقه به تزویر وتظاهرآلوده شود اعتماد مردم خدشه دارشده و جامعه به سوی ویرانی و تباهی کشیده می شود.  حافظ وقتی می بیند که خرقه پوشان زمانه خرقه های خودرابه حُقّه ونیرنگ آلوده کرده وزمینه ی فساد وتباهی رافراهم نموده اند ازسردرد ودریغ  می فرماید: هرجامی نگرم خرقه های آلوده به مکر وحیله وخدعه می بینم! کو یک خرقه پوشی که صادق وپاکدامن باشد؟ کوسالک بی ریا وراهروی که اهل معرفت وآگاهی باشد نه اهل ریا ودروغ ونیرنگ؟
خدازان خرقه بیزاراست صدبار
که صد بُت باشدش درآستینی


از دست چرا هِشت سر زلف تو حافظ
تقدیر چنین بود چه کردی که نهشتی
هِشت:  از دست داد. 
تقدیر: آنچه مقدر شده، مشیّت الهی.
چه کردی:  چه می توانست بکند 
 نَهِشتی :  ازدست ندهد
معنی بیت: ای محبوب، چرا حافظ سرزلف تو را از دست داد؟ درمصرع دوّم به این پرسش پاسخ داده و می فرماید:
ظاهراً اراده ی خداوندچنین بوده که حافظ ازتوجداگردد وگرنه چکارمی توانست بکند تاتورا ازدست ندهد.
بی زلف سرکش اَت سرسودایی ازملال
همچون بنفشه برسرزانونهاده ایم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۰/۰۲
رضا ساقی

غم

نامه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی